English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (8656 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
probable error U اشتباه احتمالی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
circular probable error U دایره پراکندگی گلوله ها اشتباه احتمالی دایرهای
range probable error U اشتباه احتمالی برد توپ
vertical probable error U اشتباه احتمالی قائم
Other Matches
contingency U عملیات احتمالی پیش امد احتمالی
contingencies U عملیات احتمالی پیش امد احتمالی
range error U اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
contingency option program U برنامه راه کارهای احتمالی برنامه عملیات مختلف احتمالی
glitch U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitches U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
out of place <idiom> U درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
I consider that a mistake. [I regard that as a mistake.] U این به نظر من اشتباه است. [این را من اشتباه بحساب می آورم.]
contingently <adv.> U احتمالی
possibly <adv.> U احتمالی
contingencies U احتمالی
even tual U احتمالی
eventual U احتمالی
probable U احتمالی
as may be the case <adv.> U احتمالی
conceivably <adv.> U احتمالی
probabilistic U احتمالی
contingency U احتمالی
gambling U خطر احتمالی
ramifications U تبعات احتمالی
probable error U خطای احتمالی
probability limits U حدود احتمالی
probability cost U بهای احتمالی
contender U برنده احتمالی
contenders U برنده احتمالی
probabilistic model U مدل احتمالی
probabilistic model U الگوی احتمالی
probabilism U احتمالی نگری
prospects U مشتری احتمالی
acatalepsy U فلسفهء احتمالی
risks U خطر احتمالی
PE U خطای احتمالی
contingent profit U منفعت احتمالی
contingent liability U بدهی احتمالی
contingent liabilities U بدهیهای احتمالی
contingency plan U طرح احتمالی
risked U خطر احتمالی
adventures U خطر احتمالی
adventure U خطر احتمالی
prospecting U مشتری احتمالی
prospected U مشتری احتمالی
prospect U مشتری احتمالی
risk U خطر احتمالی
risking U خطر احتمالی
presumptive U فرضی احتمالی
likeliest U باور کردنی احتمالی
likely U باور کردنی احتمالی
likelier U باور کردنی احتمالی
radial probability density U چگالی شعاعی احتمالی
probabilism U انتخاب وجه احتمالی
contingency plan U طرح عملیات احتمالی
likly U باور کردنی احتمالی
break up of the a proposed marriage U به هم خوردن ازدواج احتمالی
probable U باور کردنی امر احتمالی
buffer zones U منطقه جلوگیری ازخطر احتمالی
buffer zone U منطقه جلوگیری ازخطر احتمالی
contingent zone of fire U منطقه اتش احتمالی توپخانه
norm point U نقطه احتمالی فرود در پرش
contingent effects U اثرات احتمالی انفجار هستهای
contingencey forces U نیروهای مخصوص عملیات احتمالی
dope U اطلاعات درباره نتیجه احتمالی مسابقه
contingency retention stock U اقلام ذخیره برای عملیات احتمالی
confidence level U احتمالی که یک عدد در محدوده قرار بگیرد
dopes U اطلاعات درباره نتیجه احتمالی مسابقه
contingency support stocks U اقلام ذخیره برای پشتیبانی عملیات احتمالی
loading for contingencies U کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
datum error U اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
searched U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
search U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
searches U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
searchingly U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
delivery error U اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
Ask your doctor or pharmacist about any health risks and possible side effects. U در مورد هر خطرات سلامتی و عوارض جانبی احتمالی از دکتر یا داروساز خود بپرسید.
armed peace U حالتی که دولتهابدون درگیری نظامی خود رابرای جنگ احتمالی اماده می کنند
preventive justice U قسمتی ازحقوق که به بررسی اقدامات مختلفی که برای جلوگیری ازارتکاب جرم از ناحیه تبهکاران احتمالی لازم است اختصاص دارد
barratry U اشتباه
faults U اشتباه
faulted U اشتباه
mistake U اشتباه
wrong U اشتباه
fallacy U اشتباه
to put one in the wrong U اشتباه
fallacies U اشتباه
wronging U اشتباه
snafu U اشتباه
wrongs U اشتباه
mistaking U اشتباه
floundering U اشتباه
incorrectness U اشتباه
inerrant U بی اشتباه
jeofail U اشتباه
mistakes U اشتباه
mistakenness U اشتباه
errancy U اشتباه
discrepancy U اشتباه
mix-ups U اشتباه
mix-up U اشتباه
mix up U اشتباه
fault U اشتباه
lap sus U اشتباه
flounder U اشتباه
floundered U اشتباه
flounders U اشتباه
error U اشتباه
false <adj.> U اشتباه
fumble U اشتباه
goof U اشتباه
fumbled U اشتباه
overseen U در اشتباه
goofing U اشتباه
goofs U اشتباه
in error <adj.> U اشتباه
goofed U اشتباه
faux pas U اشتباه
clanger U اشتباه
errors U اشتباه
trip U اشتباه
tripped U اشتباه
fumbles U اشتباه
trips U اشتباه
wrongly <adv.> U بصورت اشتباه
as a result of a mistake <adv.> U بطور اشتباه
by a mistake <adv.> U بطور اشتباه
by mistake <adv.> U بطور اشتباه
lapsus linguac U اشتباه لپی
flub U اشتباه احمقانه
by accident <adv.> U بطور اشتباه
inadvertently <adv.> U بطور اشتباه
dead shot U تیر اشتباه
fallible U اشتباه کننده
unintentionally <adv.> U بصورت اشتباه
spuriously <adv.> U بصورت اشتباه
deflection error U اشتباه سمتی
inadvertently <adv.> U بصورت اشتباه
deflection error U اشتباه انحراف
unintentionally <adv.> U بطور اشتباه
spuriously <adv.> U بطور اشتباه
by mistake <adv.> U بصورت اشتباه
by a mistake <adv.> U بصورت اشتباه
dispersion error U اشتباه پراکندگی
as a result of a mistake <adv.> U بصورت اشتباه
delivery error U اشتباه در تیراندازی
by accident <adv.> U بصورت اشتباه
deflection error U اشتباه سمت
miscue U اشتباه کردن
to put wise U از اشتباه دراوردن
slip of the tongue <idiom> U اشتباه لپی
professional misconduct U اشتباه حرفهای
to goof up [American E] U اشتباه کردن
typing error U اشتباه تایپی
typo U اشتباه تایپی
unmistakable U خالی از اشتباه
peccant U اشتباه کار
to read wrong U اشتباه [ی] خواندن
to set U از اشتباه دراوردن
you are mistaken U در اشتباه هستید
to make an error U اشتباه کردن
I made a mistake . I was wrong. U من اشتباه کردم
off the beam <idiom> U اشتباه ،خطا
trip up <idiom> U اشتباه کردن
make a mistake <idiom> U اشتباه کردن
to make a mistake U اشتباه کردن
systematic error U اشتباه سیستماتیک
syntax error U اشتباه ترکیبی
parachronism U اشتباه تاریخی
wrongly <adv.> U بطور اشتباه
misplay U بازی اشتباه
misguidely U از روی اشتباه
falsely <adv.> U بصورت اشتباه
mils trip U اشتباه میلیمی
metachronism U اشتباه تاریخی
malentendu U اشتباه فهمیدن
faultily <adv.> U بصورت اشتباه
incorrectly <adv.> U بصورت اشتباه
phonily <adv.> U بصورت اشتباه
phonily <adv.> U بطور اشتباه
misstep U اشتباه درقضاوت
miswrite U اشتباه نوشتن
mistakenness U در اشتباه بودن
mistaken party U اشتباه کننده
mistake of law U اشتباه حکمی
mistake of fact U اشتباه موضوعی
mistakable U قابل اشتباه
falsely <adv.> U بطور اشتباه
faultily <adv.> U بطور اشتباه
incorrectly <adv.> U بطور اشتباه
lapsus memoriac U اشتباه یا لغزش
goofed U اشتباه کردن
fault U تقصیر اشتباه
slip up U اشتباه کردن
blunders U اشتباه کردن
blunders U اشتباه لپی
blunders U اشتباه بزرگ
slip-up U اشتباه کردن
slip-ups U اشتباه کردن
blundering U اشتباه کردن
faulted U تقصیر اشتباه
faults U تقصیر اشتباه
goofs U اشتباه کردن
mistake U اشتباه کردن
Recent search history Forum search
1nternal brand management of destination brands: Exploring the roles of destination management organisations and operators
1i had to see for myself
1the rate of diffusion will be less than if the pure solvent was exposed to the air
0nest building
0.کفشهایت(لنگه ی چپ و راست)را اشتباه/جابه جا پوشیدی
0کفشهایت(لنگه چپ و راست)را اشتباه/جابه جا پوشیدی.
0اشتباه فکر میکنید
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com